جدول جو
جدول جو

معنی گنبد گل - جستجوی لغت در جدول جو

گنبد گل
کنایه از غنچۀ گل
تصویری از گنبد گل
تصویر گنبد گل
فرهنگ فارسی عمید
گنبد گل
(گُمْ بَ دِ گُ)
غنچۀ گل. (برهان) (غیاث اللغات) (آنندراج) :
فریب گنبد نیلوفری مخور که کنون
اجل چو گنبد گل برشکافدش عمدا.
خاقانی.
قمری گفتا ز گل مملکت سرو به
کاندک بادی کند گنبد گل را خراب.
خاقانی.
رجوع به گنبده گل شود، پیالۀزرین. (برهان) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(گُمْ بَ دِ)
کنایه از آسمان است. رجوع به گنبد کوز شود
لغت نامه دهخدا
(گُمْ بَ دِ فَ لَ)
کنایه از آسمان است:
از گنبد فلک ندی آمد به گوش او
کای گنبد تو کعبۀ حاجت روای خاک.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(گُمْ بَ گَ)
سازندۀ گنبد. کسی که گنبد بنا کند:
چون چنان هفت گنبد گهری
کرد گنبدگری چنان هنری.
نظامی (هفت پیکر ص 144)
لغت نامه دهخدا
کسی که گنبد سازد: چون چنان هفت گنبد گهری کرد گنبد گری چنان هنری... (هفت پیکر)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بد گل
تصویر بد گل
زشت زشت چهره زشت صورت زشت رو مقابل خوشگل
فرهنگ لغت هوشیار